بیم ها و امیدها

می تپد نبض لحظه ها اینجا / شب پر است از امید از فردا

بیم ها و امیدها

می تپد نبض لحظه ها اینجا / شب پر است از امید از فردا

اینجا نه یک مکان قدسی است، نه دفترچه خاطرات روزانه و نه کرسی سخنرانی های تنظیم و تدوین شده؛ حرفها هم نه عاشقانه است، نه زاهدانه، عارفانه، جاهلانه و الی آخر –با حفظ وزن. اینجا را باید یک چرکنویس عمومی تلقی کرد که در آن پاره ای از ذهنیت­هایم را برای اصلاح و تصحیح، کتباً به اشتراک میگذارم؛ نیز میدانی برای دعواهایی که فعلا جایی برای اقامه نمی یابد.

اکنون دقیقا چه کسی مسئول است؟

شنبه, ۱۳ مهر ۱۳۹۲، ۱۰:۵۳ ق.ظ
پیرامون سفر اخیر هیئت ایرانی به نیویورک و بویژه ملاقات دو وزیر خارجه و نیز مکالمه تلفنی پرحاشیه دو رئیس جمهور ایران و امریکا، گفتنی ها بسیار است. بخشی از این گفتنی ها در روزهای اخیر گفته شد و بخش مهمترش را هم باید گذر زمان معلوم سازد. اما موضوعی که به نظر میرسد بدرستی بررسی و پرداخته نشد، نسبتِ میان نظام/ رهبری و تصمیمات و عملکرد دیپلمات های ایرانی است. مسئله ای که از چند زاویه قابل تأمل و بررسی است.

نخست قرائتی است که جریان دولت ارائه کرد. آقای روحانی و همکارانش با تمام توان و مهارت خود تلاش کردند تا رفتار خود را تماماً مورد تأیید رهبری معرفی کنند و تصمیماتِ خود را، اعم از ملاقات دو وزیر و گفتگوی مستقیم دو رئیس جمهور، تصمیماتِ رهبری تصویر نمایند. ادعای سنگین آقای روحانی در سخنرانی پیش از سفر به امریکا که بعدها با ابهام بیشتری تکرار هم شد، مبنی بر اینکه رهبری به او اختیار تام داده است، تنها یک نمونه از این تلاشهاست. این در حالی است که برخی معتقدند این اختیار که صرفا در موضوع هسته ای به روحانی تفویض شده، با درشتگویی و مبهم گویی مورد سوء استفاده قرار گرفته، تا بگونه ای وانمود شود که هیئت ایرانی در تمام موضوعات «از سوی رهبری» واجد اختیار تام است. (1)

زاویه دوم، برداشت سیاسیون باصطلاح اصولگرایی است که همواره بدنبال «کد»ها و شنیده ها و حرفهای درگوشی اند تا مثلا از نیتها و ذهنیتهای رهبری، بیت رهبری و به همین ترتیب هرکس که نزدیکتر به رهبری است باخبر شوند. رفتار این دسته اصولاً اینگونه است که سعی میکنند ابتدا از نظر رهبری مطلع شوند و سپس شروع به تئوری پردازی و توجیه تراشی کنند. اینها دقیقاً همان کسانی هستند که به خوبی در دامِ صحنه آراییِ دسته بالا بازی خواهند خورد و چنانکه مشاهده میشود، رفتار هیئت ایرانی را به اعتبار اختیارِ تامی که از آقا داشته اند و یا توجیه تراشی هایی مثل اینکه «اصلا مگر میشود با آقا هماهنگ نشده باشد»، یک رفتار مدبرانه، تیزهوشانه، مقتدرانه و الی آخر تحلیل میکنند. متأسفانه باید اذعان کرد که صحنه سیاسی امروز کشور از مجلس و نهادهای مشابه گرفته تا رسانه ها و غیره- بطورِ غالب، گرفتار در اراده این گروهِ به نظر بنده ورشکسته است؛ اینان ورشکسته اند، چون همواره وسائطی در میانند که برایشان تعیین تکلیف میکنند و آنها را همواره «چند قدم عقب» نگه میدارند.

سومین و مهمترین برداشت، برداشت جریانات گوناگون حزب اللهی است. حزب الله، گرچه چندان تعبیر خوش تعریفی نیست و آحادش بعضهم من بعض متفاوتند مثلا از حیث شباهت به دسته دوم- اما گروه مرجع و میانه حزب اللهی ها «آقا» را بخوبی میشناسد. نتیجه این شناختِ عمیق از رهبری نه فقط این است که بتواند نظر رهبری را در بزنگاه ها با احتمال خوبی تخمین بزند، بلکه ماده اندیشه رهبری را در طول این سالها بدست آورده و خود بر همان روشی می اندیشد و تحلیل میکند که از آقا یاد گرفته. حاصل آنکه حزب الله بر سرِ هر بزنگاه و در هر «پروژه»ای که پیش بیاید، معطل این و آن نمیماند که بخواهد با توسل به شنیده ها و بافته های درست و غلط و بی سرو ته، مثلاً «ته دل آقا» را انکشاف نماید!

تازه ترین تجربه برای آزمودن این چند مدل نگاه، همین سفر اخیر هیئت ایرانی به امریکاست. در حالی که آقای روحانی و حواریینش از هر فرصتی برای هماهنگ نشان دادن اقدامات خود استفاده کردند، بدنه میانی سیاسیون و رسانه های باِصطلاح اصولگرا، صفحات مطبوعات و وبسایتها را پر کردند از تحلیلهای آبکیِ خنده آور پیرامون تعبیر «نرمش قهرمانانه»ی آقا و تطبیق های عجیب و غریب آن، حتی بر «سوتی»های هیئت ایرانی. در این میان، کسی که آقا را از ورای 34 سال حضور پررنگ در سطح اول تصمیم سازی راهبردی جمهوری اسلامی میشناسد، بخوبی میفهمد که هیچ نشانه و علتی برای تغییر چه در سطح استراتژی و چه تاکتیک- در سپهر اندیشه رهبری پدید نیامده است؛ یک علتش تجربه تصمیمات رهبر انقلاب تحت فشارهای سنگینتر اقتصادی (چه در زمان ریاست جمهوری و چه رهبری) و یک نشانه دیگرش سخنان همین چند ماه اخیر ایشان (از ابتدای سال تا کنون). اکنون با وجود این ملاحظات، آیا تحلیل نسبت رفتارِ دولتی ها با کلِّ واحدی بنام «نظام» و بویژه رهبری دشوار است؟

به نظر من کلید تحلیل این مسئله، در فهم ما از قواعدِ سازمانیِ نظام جمهوری اسلامی است. جمهوری اسلامی، بعنوان یک نهاد سیاسی دینیِ مردمسالار، که حاصل پیوند دو افق حاکمیت «الله» و عنصر اراده مردم است، واجد یک سازمان عریض و طویل و نیز مجموعه ای از ساز و کارهای ارتباطی میان واحدهای سازمانی خود است. وجه مردمسالارانه نظام اقتضا میکند که حاکمیت، بطور حداکثری و بر اساس شایسته سالاری، از ظرفیتِ مردم در پیشبرد اهداف حاکمیتی بهره گیرد و این خود نیازمند پیش بینیِ فضا و میدان عمل کافی برای جایگاه های مسئولیتی و باِصطلاح واحدهای سازمانی نظام است تا بتوانند ظرفیت و توان خود را در خدمتِ جریانِ کلان سازمان به کار گیرند.

آیت الله خامنه ای، بعنوان وفادارترینِ افراد به ساز و کارهای بروکراتیکِ جمهوری اسلامی در طول سالها حضور در سطح اول مدیریتی نظام، بارها در کلام و عمل نشان داده که هیچ گاه جریان امور را در سازمان مورد تأیید و اتکاء خود از روند عادی خارج نمیکند، مگر زمانی که خودِ همان سازمان و قوانین موضوعه اش این رفتار را از جایگاه مسئولیتی ایشان تقاضا کند؛ درواقع به این راحتی ها سازمان مورد تایید خود و قانون حاکم بر آن را در شرایط اضطرار و استثنا تصور و تصویر نمیکنند (کاری که البته هر سیاستمدار خبره ای باید در قبال قانون مورد ادعای خود انجام دهد!). یک شاهد مثال که اتفاقاً شباهت بسیار زیادی به شرایط امروز هم دارد، رفتار آقا در قبال روند مذاکرات هسته ای در دولت هشتم است.

«هى فشار آوردند که باید این را تعطیل کنید، باید آن را تعطیل کنید، رسیدند به کارخانه‌ى یو.سى.اف اصفهان، گفتند: این را هم باید تعطیل کنید. آن مقدمات اوّلى است. بنده آن وقت به مسئولین گفتم که اگر این حرف را گوش کردید، فردا خواهند گفت باید معادن اورانیوم را هم که توى این کشور هست، کلاً یک‌جا جمع کنید بدهید به ما... آخرش هم گفتند: این تعلیق موقت کافى نیست؛ اصلاً باید بکلى بساط اتمى را جمع کنید. همین اروپائى‌ها که میگفتند شش ماه تعلیق کنید، وقتى این کار را کردیم، گفتند بایستى جمع کنید!... من همان وقت هم در جلسه‌ى مسئولین - که از تلویزیون پخش شد - گفتم اگر چنانچه بخواهند به این روند مطالبه‌ى پى‌درپى ادامه بدهند، بنده خودم وارد میدان میشوم؛ همین کار را هم کردم. بنده گفتم که بایستى این روند عقب‌نشینى متوقف شود و تبدیل بشود به روند پیشروى، و اولین قدمش هم باید در همان دولتى انجام بگیرد که این عقب‌نشینى در آن دولت انجام گرفته بود؛ و همین کار هم شد

آنچه در روایت رهبری مشهود است، اینست که در جریان مذاکره و باوجود تشخیصِ قطعیِ ایشان بر غلط بودن و خسارت آمیز بودن عقب نشینی تیم مسئول وقت پرونده هسته ای ایران، آیت الله خامنه ای تنها مسئولان را نسبت به عواقب روش غلطشان انذار میکند. به دیگر سخن، ایشان نظرِ قطعی و ازقضا درستِ خود را اِخبار میکنند، اما دستوری اِنشاء نمیکنند تا فرصت از مسئولِ کار برای به نتیجه رساندن مدل مورد نظرش گرفته نشود. اما هنگامی که شکستِ مدل سازشکارانه و رو به عقبِ مسئولین وقتِ پرونده قطعی میشود و تیم مسئول، علاوه بر ارائه نکردن هرگونه ایده تازه ای، مدتِ مسئولیت خود را نیز پایان یافته میبیند، ایشان وارد میشوند، آن هم کاملاً مبتنی بر پیش بینیِ قانون اساسی، و کشور را از بن بستی که دست پختِ تیم مسئول مذاکرات هسته ای در سالهای منتهی به 84 است، میرهانند.

امروز هم آقای روحانی با رای پنجاه ممیز هفت دهم درصد مردم بر سر کار آمده. قواعد مردم سالاری میگوید که منتخبِ مردم باید میدان کافی برای عملی کردن اندیشه ها و شعارهایش در اختیار داشته باشد. آیت الله خامنه ای هم، مطابق آنچه پیش از این در گفتار و بخصوص در عمل نشان داده اند، این میدان عمل را بطور حد اکثری در اختیار روحانی و تیمش قرار داده و خواهند داد. نتیجه این حرف آنست که از زمان آغاز به کار دولت جدید تا پایان آن، در تمام تصمیمات و اجرائیاتِ حوزه دولت، از جمله حماسه آفرینی هیئت اعزامی به نیویورک، تصمیم تصمیمِ دولت است، اجرا در اختیارِ دولت است و مسئولیتِ پاسخگویی و توجیهِ عمل هم برعهده دولت است. در جمهوی اسلامی هرکسی در قبال عملکرد خود مسئول است و بدین ترتیب، این شخص آقای روحانی است که باید پاسخگوی عملکرد دیپلماتهای اعزامی به نیویورک و مهمتر از همه بدعت های تازه در دیپلماسی جمهوری اسلامی  باشد و از آن در پیشگاه ملت دفاع کند.

 

(1): برای مثال، فواد ایزدی کارشناس مطرح مسائل امریکا، در آغاز سخنانش در جلسه مناظره با صادق زیباکلام در دانشگاه امام صادق، بقول خودش خیال مستمعین را راحت میکند که آقای روحانی تنها و تنها در موضوع هسته ای اختیار تام داشته است.

(2): بیانات در دیدار دانشجویان دانشگاه‌هاى استان یزد؛ ۱۳۸۶/۱۰/۱۳

  • احسان ابراهیمی

نظرات  (۱)

  • میرساجد سیدموسوی
  • سلام

    خوش امدید

    یاعلی

    ارسال نظر

    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
    تجدید کد امنیتی